در سال ۲۰۱۹، وزیر خارجه اسبق ایالات متحده، هشداری جدی به هر دو حزب اصلی امریکا، یعنی دموکرات و جمهوریخواه مخابره کرد. رکس تیلرسون از سران دو حزب سنتی امریکا خواست در آن برهه حساس، رویکردی مدبرانه و منطقی پیش گیرند و نگرانی عمیق خود را از وقوع یک «طغیان سیاسی» در کشور ابراز کرد. تیلرسون نشانههای جنگ داخلی را از همان زمان در ایالات متحده مشاهده کرد. اما تأکید خاص تیلرسون بر لزوم همکاری دو حزب اصلی امریکا برای مهار این پدیده خطرناک گوش شنوایی نداشت! در آن زمان، بسیاری از همقطاران تیلرسون در حزب جمهوریخواه، سخنان او را اغراقآمیز پنداشتند و برخی دیگر، آن را به برکناریاش توسط دونالد ترامپ مرتبط دانستند. اما اکنون، شش سال پس از آن پیشبینی، «ترامپیسم» به یک معضل اجتماعی و امنیتی عظیم در امریکا بدل شده است. شکافهای عمیق میان کنشگران سیاسی، به رخدادهای بیسابقهای منجر شده است؛ از عزل نخستین رئیس مجلس نمایندگان گرفته تا برگزاری جلسات بیشمار دادگاه علیه رئیسجمهور سابق! این وقایع این پرسش را مطرح میکند که واقعاً چه بر سر امریکا آمده و چه ارتباطی با هشدار شش سال پیش تیلرسون دارد؟
واقعیت امر این است که ما با ویژگیها و خصایصی در امریکای امروز مواجه هستیم که هر یک میتواند پیشدرآمدی بر وقوع جنگ داخلی در این کشور تلقی شود. مهمترین این مؤلفهها، پژمردگی هسته اصلی لیبرالیسم است. مفهوم محوری لیبرالیسم ادعایی امریکا، یعنی آزادی عمل دولتها در مواجهه با بحرانها، بهشدت رو به زوال رفته است. به عقیده متفکرانی همچون فرانسیس فوکویاما، این مبنای حکمرانی امریکایی پس از ناکامیها در مدیریت بحرانهایی نظیر همهگیری کرونا و حوادث انتخابات ۲۰۲۰، زیر سؤال رفته است. امروزه، نیاز حیاتی به احیای «اعتماد» در جامعه امریکا احساس میشود. به زبان سادهتر، تا زمانی که شهروندان امریکایی دوباره به سیاستمداران و صاحبان قدرت اعتماد نکنند، آزادی عمل دولتها نیز محدود خواهد ماند. در حال حاضر، مردم امریکا نهتنها سیاستمدارانشان را ناجی بحرانها نمیدانند، بلکه آنها را عامل و خالق بحرانهای داخلی و خارجی قلمداد میکنند.
بحرانهایی که جامعه امروز امریکا با آن مواجه است، نشئت گرفته از یک مناقشه روبنایی یا سیاسی نبوده و باید آن را در هسته اصلی حکمرانی این کشور ریشهیابی کرد. در این میان رسانههای دو حزب دموکرات و جمهوریخواه عامدانه روی روبنا و خروجی بحران متمرکز میشوند، بدون آنکه از علت اصلی آن کمترین سخنی به میان آورند! تقلیل بحرانهای عمیق امریکای امروز به مناقشات حزبی و روبنایی، آدرس نادرست و غلطی است که از سوی منابع پنهان و آشکار قدرت در این کشور به مخاطبان مخابره میشود: عمق فاجعه در امریکا به مراتب عمیقتر از چیزی است که تصور میشود.